چرا فرزندآوری برای زن هویت بخش نیست؟ / زنان قبل از دغدغههای معیشتی، دغدغه هویتی دارند
چرا زن با خانه و ماشین مجاب نمیشود فرزند بیاورد؟ چون زن با فرزندآوری ارتباط هویتی برقرار نمیکند. مسئله جمعیت را باید از پایگاه هویت، حل کنیم. یعنی اول زنان باید آگاهی هویتی بگیرند و بعد درباره فرزندآوری با آنها صحبت شود.
به گزارش پیام فوری به نقل از تسنیم، طیبه مجردیان در روز سوم «رویداد هفته الگوی سوم» خانم صفورا امین جواهری پژوهشگر حوزه زنان در میز امتداد الگوی سوم، از دریچه الگوی سوم به مسئله جمعیت پرداخت. از نظر ایشان مسئله جمعیت باید از پایگاه هویتی حل شود. در ادامه بخشی از این سخنان را از نظر میگذرانید.
چرا میخواهم به جمعیت از دریچه الگوی سوم نگاه کنم؟
ممکن است تبیینهای مختلفی به لحاظ ارزشی پیرامون جمعیت شنیده باشید اما نگاه جامعه شناختی ما این است که مسئلهای به وجود آمده که زندگی انسان ایرانی را مختل کرده و این اختلالات بیشتر میشود و زمانی آثارش مشخص میشود که دیگر نمیشود برای آن کاری کرد و چند نسل ممکن است درگیر بیقدرتی شوند. پیری جمعیت هم قدرت اقتصادی و هم قدرت اجتماعی را به چالش میکشد. بنابراین پیش فرض ما این است که ابر بحران جمعیت داریم.
هم افزایش بیش از حد جمعیت و هم کاهش بیش از حد آن و در واقع هر نوع خارج شدن از محور تعادل، بحران تلقی میشود. باید بحث تعادل جمعیت را مدنظر قرار بدهیم. غایت ما در بحث جمعیت تعادل است.
الگوی سوم باید کارآمدی اجتماعی داشته باشد؛ میخواهیم الگوی سوم را در بوته آزمایش مسئله جمعیت بگذاریم
حالا چرا میخواهم به جمعیت از دریچه الگوی سوم نگاه کنم؟ من از بعد فایده وارد میشوم.
اگر پیوند مفاهیم انسانی با هم اتفاق نیفتد، درگیر کلیشهها میشویم. الگوی سوم باید بتواند مسئلههای اجتماعی را راهبری کند. میخواهیم الگوی سوم را در بوته آزمایش مسئله جمعیت بگذاریم.
البته باید توجه داشته باشیم همه ایدهها ذیل پارادایم و جهان معنایی خودشان معنا پیدا میکنند. بحث الگوی سوم هم در چهارچوب اندیشه اسلامی معنا دار میشود و اگر آن را ذیل پارادایم شرقی یا غربی نگاه کنیم، آسیبزا میشود.
بحث جمعیت از جهت افزایش موالید نه فقط به زن که بیشتر به زن مرتبط میشود و به اندازه کافی موید در این رابطه وجود دارد. حتی سبکهای جدیدتری از فرزندآوری که همه اتکای فرزند را به زن نمیدانند هم این مسئله را انکار نمیکنند. اما طبق قاعده زوجیت همه اتصال فرزند را هم به زن نمیدانیم.
اما ایده من چیست؟
اگر بخواهم یک خطی و در یک جمله بگویم این است که از نظر من اگر بخواهیم برای ابر بحران جمعیت از منظر الگوی سوم راهکار بدهیم، فرزندآوری نباید یک باید برای زن باشد. همه چیز وارونه شده است.همه تبلیغات فرزندآوری باید کنار برود و چیز دیگری به میدان بیاید. چرا زن با خانه و ماشین مجاب نمیشود فرزند بیاورد؟ چون فرزندآوری ارتباط هویتی با زن برقرار نمیکند. فرزندآوری برای زن مطلوب است و باید مطالبه زنان باشد که چرا ساختارها، جامعه و بستر اجتماعی من را در چیزی که برایم مطلوبم هست، یاری نمیکنند؟ و چرا انقدر موانع بر سر راه این ویژگی وجودی و ذاتی و فطری من هست؟
چرا فرزند آوری برای خانمهای ما پایگاه هویتی ندارد و در حاشیه زندگی آنها قرار گرفته است؟
بخواهم جامعه شناختیتر سخن بگویم:
چرا فرزند آوری برای خانمهای ما پایگاه هویتی ندارد؟ چرا فرزندآوری برای زن یک کار عارضی، اضافی و حاشیهای به حساب میآید که در یک مقطعی از عمرش باید انجام بدهد و باید است، وظیفهاش است و چون و چرا ندارد؟ یعنی من گاهی حس میکنم اگر یک نفر از سیاره دیگری بیاید اینجا و این وضعیت زن و فرزندآوری را ببیند، واقعاً این همه تناقض را درک نمیکند؛ وجود زن برای کاری آفریده شده، تعلق خاطر به او دارد، ساحتهای وجودی مختلفش از بدن تا نفس و روح زن برای فرزندآوری مطلوب است ولی با او هویت نمیگیرد. به همین خاطر مجبور میشوند انقدر در موضع دلداری به زن و پند و نصیحت به زن بر بیایند که فرزند به درد آخرتت میخورد و برایت اجر اخروی دارد. ولی چرا ما باید برای تشویق زن به فرزندآوری انقدر به امور ماورایی متصل شویم؟ این نشان از یک انقطاعی میدهد.
در بحث فرزندآوری باید نگاه از بالا به پایین را از دوش زن برداریم
ایده من این است که اگر در بحث جمعیت، اتصال بیشتر و عنصر اصلی را زن میبینیم، این نگاه اجباری و از بالا به پایین را باید از روی او برداریم. فرزندآوری مطلوب و دلخواه زن است. خود زن باید به سمت فرزندآوری حرکت کند، شرایط را برای آن بسازد و موانع را برطرف کند. اینجا اتمسفر زنانه برای حل بحران جمعیت ساخته میشود. در غیر این صورت هر سیاستهایی که گذاشته شود و کاری که انجام شوداگر منظر زنانه و نگاه هویتی به بحث زن و جمعیت نداشته باشد، فرمایشی و دستوری میشود.
در همه این سالها به ما ثابت شده چیزی که فرمایشی و دستوری و از بالا به پایین باشد در بهترین حالت هیچ موفقیتی ندارد. اگر سیر سقوط فرزندآوری را تسریع نکند هیچ تأثیری بر موفقیت آن نمیگذارد. فرزندآوری و جمعیت باید مطالبه زن باشد و نه باید زن. اگر زن در موقعیتی قرار بگیرد که انتخاب کند بچهدار نشود؛ اینجا انگشت اتهام ما به سمت زن نیست بلکه به سمت موقعیت است. موقعیت، ساختارها، حاکمیت چه کار با زن کردهاید که این اتفاق افتاده است؟ این زن که در طبیعیترین حالت ممکن باید خودش به سمت فرزندآوری حرکت کند، چرا به اینجا رسیده که بچه نخواهد؟
لذا انگشت ما به سمت موقعیت است، به سمت انتخاب زن نیست. آیا زنان ما از منظر هویت به فرزندآوری نگاه میکنند و اراده میکنند و به سمت آن میروند؟ به نظر من فرزندآوری برای زنان تبدیل به یک امر عارضی شده و در حاشیه زندگی آنها قرار دارد. و من اینجا دو عامل میبینم. هم یک مسئله بینشی است و به فهم و تصورات زن برمیگردد یعنی زن با فرزندآوری هویت نمیگیرد و هم مسئله موانع ساختاری است.
باید ویژگی وجود بخشی زن را برای هویتش فعال کنیم؛ یکی از دستاوردهای این ویژگی فرزندآوری است
آن ویژگی خاص و عام زن که دستاوردش فقط فرزندآوری نیست و دستاوردهای خیلی بیشتری دارد، ویژگی وجود بخشی زن به تمام عناصر پیرامونش است. یکی از دستاوردهای ویژگی وجود بخشی زن در ساحت بدن و رابطه زوجیت، فرزندآوری است. ولی ویژگی اصلی زن که وجود بخشی است، فراتر از قاعده زوجیت و فرزندآوری است و ثمرات بسیار دیگری در کلیت زندگی او دارد. این یک دریچه نگاه جدید است. اگر ویژگی وجود بخشی زن را برای هویتش فعال کنیم؛ این هویت وقتی خودش در بستر خانواده قرار میگیرد، خود به خود مطالبهاش فرزندآوری هست چون میخواهد وجود بخشی داشته باشد و برای آن تمام امکانات لازم را در خودش دارد.
این موجود هر جایی که قرار میگیرد ویژگی وجود بخشی دارد. همانگونه که به انسان وجود میدهد، میتواند به پدیدههای پیرامونش هم وجود بدهد. یک نکته در پرانتز بگویم؛ دست ما واقعاً از واژه خالی است. خصوصاً وقتی یک منظر و دریچه جدید باز میکنیم باز هم مجبور هستیم از واژههای قبلی وام بگیریم. هرچند باید واژه تولید کنیم ولی در ابتدای امر دقت واژگانی نداریم. وقتی موضوعی را مطرح میکنیم، واژگان بسیاری از قبل وام گرفته ایم که باید آنها را دقیق کنیم.