ورزشی

انتخابی که فوتبال را برای همیشه تغییر داد

زمان مطالعه: ۵ دقیقه

پپ گواردیولا در چهار سال حضورش در بارسلونا، چهارده جام از جمله سه قهرمانی لالیگا، دو قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا و دو قهرمانی کوپا دل ری را به دست آورد.به گزارش “ورزش سه” در سال ۱۹۹۸ یک فیلم هالیوودی با بازی گوئینت پالترو، اصطلاح «درهای کشویی» (Sliding Doors) را به فرهنگ لغات رایج زبان انگلیسی اضافه کرد. این اصلاح کنایه از لحظه‌ای است که تغییرات یا تصمیمات کوچک می‌توانند مسیر و نتیجه را به کلی عوض کنند.
ده سال بعد، باشگاه بارسلونا هم لحظه «درهای کشویی» خودش را داشت.
در تابستان ۲۰۰۸، بارسلونا با هدایت فرانک رایکارد، حسابی افت کرده بود و نظم تیمی‌شان تقریباً از بین رفته بود.
دومین فصل متوالی بدون جام در حالی به پایان رسید که بارسا در لالیگا سوم و در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو به شدت تحقیر شد. با قهرمانی رئال مادرید، بارسلونا مجبور شد قبل از آغاز بازی، تونل افتخار برای رقیب دیرین خود تشکیل دهد.
تحقیر فقط یک باخت ۱-۴ نبود و هواداران مادرید با کنایه به رئیس تحت فشار بارسا، خوان لاپورتا، در استادیوم شعار دادند «لاپورتا لطفا بمان.»
به نظر می‌رسید نظم و انضباط تیمی کاملاً از بین رفته است. در خارج از زمین، ستاره آن زمان بارسا، رونالدینیو بیشتر وقت خود را به جای تمرکز بر گلزنی، در کلوپ‌های شبانه شهر می‌گذراند و خسته و کم خواب به تمرینات می‌رفت.
شب زنده‌داری‌ و افزایش وزن رونالدینیو سوژه اول روزنامه‌های بارسلونا شده بود و رایکارد زیر فشار خبرنگاران برای استعفا بود.
پس از شکست تحقیر آمیز در مادرید، لاپورتا در حالی که شعار هواداران مادریدی همچنان در گوش او زنگ می‌خورد، واکنش نشان داد و در کمتر از ۲۴ ساعت رایکارد را برکنار کرد.
اما چه کسی قرار بود جایگزین او شود؟
ژوزه مورینیو در صدر فهرست بود. او پیش از این دستیار سرمربیان قبلی بارسا، بابی رابسون و لوئیس فان‌خال بود. بنابراین سابقه و رابطه مثبتی با باشگاه داشت.
او همچنین پس از قهرمانی در جام یوفا و لیگ قهرمانان اروپا با پورتو و قهرمانی‌های پی در پی و بی سابقه در لیگ برتر با چلسی، رزومه‌ای بهتر از هر مربی دیگر در اروپا داشت.
اما، بارسلونا به جای انتخاب چهره‌ای مشهور از بین سرمربیان برتر فوتبال، رهبرش را از بین مربیان درجه دو انتخاب کرد.
فرد انتخاب شده، سرمربی تیم ب بود، کسی که هیچ‌ تجربه‌ای در سطح برتر فوتبال نداشت و پیش از این فقط در دسته چهارم اسپانیا و لیگ منطقه‌ای کاتالونیا مربی‌گری کرده بود: پپ گواردیولا.
برای درک دلیل انتخاب او به جای مورینیو، تصمیمی که فوتبال را تغییر داد، باید به عمق دی‌ان‌ای بارسا رفت، جایی که شعر به جای عمل‌گرایی، محرک اصلی است و غریزه بر همه چیز برتری دارد.
همانطور که مستند جدید بی‌بی‌سی به نام «پپ گواردیولا: در جستجوی تعالی» نشان می‌دهد، برای درک پپ، باید ابتدا یوهان ‌کرویف را شناخت.
‌کرویف مترادف با بارسلونا است. او به ‌عنوان بازیکن قهرمان لالیگا در سال ۱۹۷۴ و جام حذفی اسپانیا در سال ۱۹۷۸ شد و به‌عنوان سرمربی بین سال‌های ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۶ چهار عنوان قهرمانی متوالی اسپانیا و قهرمانی در جام اروپا را برای این تیم به ارمغان آورد.
‌کرویف تأثیری باورنکردنی بر دوران حرفه‌ای گواردیولا داشت.
این ‌کرویف بود که در سال ۱۹۹۰ گواردیولا نوزده ساله را از تیم ذخیره‌های بارسلونا به تیم اصلی با ستارگانی جهانی مانند مایکل لادروپ و رونالد کومان آورد. ‌کرویف در گواردیولای نوجوان کیفیتی دید که ماندگار شد.
لو مارتین، روزنامه‌نگار اسپانیایی، گواردیولا را خیلی خوب می‌شناسد و در کتابش با نام «مردم من، فوتبال من» نوشته است: «در بارسلونا، کارلس پویول، انرژی محرکه و پپ مغز متفکر تیم بود.»
پپ به تیم معنا می‌داد، زیرا هر آنچه یوهان از او می‌خواست را درک می‌کرد.
«یوهان دو پسر داشت. یوردی پسر خونی‌اش و پپ، پسر ورزشی‌اش!»
یوردی ‌کرویف با تأیید گفته‌های مارتین در مورد رابطه نزدیک پدرش با گواردیولا به یاد می‌آورد که پدرش به گواردیولا پس از پایان دوران بازی‌اش با حضور در برشا، رم، الاهلی و باشگاه مکزیکی دورادوس به عنوان یک مربی تازه کار اعتماد زیادی داشت.
یوردی ‌کرویف در مورد ماه‌های پس از بازنشستگی گواردیولا در سال ۲۰۰۶ می‌گوید: «می‌دانم که در آن زمان پپ و پدرم تماس‌های زیادی با هم داشتند. فکر می‌کنم پدرم کاملاً احساس می‌کرد که او روزی مربی خوبی خواهد شد.»
منتقدان گواردیولا می‌گویند که هر سه تجربه سرمربی‌گری او در سطح بالای فوتبال، تیم‌های بارسلونا، بایرن مونیخ و منچسترسیتی بوده است، باشگاه‌هایی با بازیکنان بزرگ و سرمایه بسیار و معتقدند که او نمی‌تواند جادوی خود را در یک تیم کوچکتر تکرار کند.
اما سوال اینجاست که کوچک‌تر از تیم ب بارسلونا؟
مارک والینته، کاپیتان آن تیم، می‌گوید: «پپ حدود مشخصی داشت و به کسی اجازه نمی‌داد کار نابجایی انجام دهد. او یک قانون بسیار واضح داشت، و آن پایبندی به مقررات تیم و جریمه‌ها بود که به نظرم کاملاً منصفانه بودند.»
تکسیکی بیگیریستین، مدیر ورزشی وقت بارسلونا، که اکنون در منچسترسیتی مشغول است، با یادآوری تلاش گواردیولا برای پیشرفت و تعالی می‌گوید: «باور نکردنی بود. سطحی که در آن کار می‌کرد مانند لیگ دو انگلیس بود. اما طوری تلاش می‌کرد مثل اینکه سرمربی تیم اصلی بارسلونا است.»
«بر همه چیز، از بازیکنان، غذا، سرآشپزها و مسافرت‌ها تا ضبط و تجزیه و تحلیل بازی‌ها نظارت داشت. پپ واقعاً شگفت‌انگیز بود و همان کاری را در دسته چهارم کرد که وقتی سرمربی تیم اصلی بارسلونا شد، انجام ‌داد.»
پس از آن شروع بد، تیم ب بارسلونا با گواردیولا در مسیر صعودی قرار گرفت و به طور چشمگیری پیشرفت کرد.
کار و تلاش گواردیولا، قلب هیأت مدیره، به ویژه تأثیرگذارترین چهره بارسلونا یعنی یوهان ‌کرویف را به دست آورد.
تورنت می‌گوید: «به یاد دارم ‌کرویف همراه همسرش خیلی به تماشای بازی‌های تیم ب بارسا می‌آمدند و عجیب اینجا بود که جای تماشای بازی، بیشتر پپ و نحوه مربی‌گری، رفتار و حرکات و زبان بدنش را تماشا می‌کرد. یادم هست که به پپ گفتم، این دومین باری است که یوهان فقط تو را تماشا می‌کند.»
با این حال، مهم‌ترین عملکرد تیم ب در بازی دوستانه مقابل تیم اصلی بارسا با هدایت رایکارد بدست آمد. علاوه بر گزارش‌های ‌کرویف، این بازی دوستانه هم نقش مهمی در متقاعد کردن هیأت مدیره بارسلونا برای انتخاب پپ به‌عنوان سرمربی بارسلونا داشت.
ایدور گودیانسن، مهاجم سابق بارسلونا، با یادآوری آن بازی می‌گوید: «فکر نمی‌کنم تا به حال آن اندازه‌ دنبال توپ دویده بودم. تیم ب روش خاصی برای بازی داشت که تقریباً نمی‌توانستیم به آنها نزدیک شویم. مطمئنم که برخی از بازیکنان تیم ما آن‌طور که باید آنها را جدی نگرفته بودند.»
«هنوز تعجب خودم از شیوه بازی آنها را به یاد دارم؟ چطور همیشه یک بازیکن آزاد در زمین داشتند؟ تحت فشار گذاشتن آنها بسیار سخت بود.»
برای تیم اصلی، این مسابقه مایه شرمساری بود. رونالدینیو تنها پس از ده دقیقه از بازی محو و دکو هم مقابل بازیکنان جوان و ذخیره با مشکل مواجه شده بود.
بنابراین بازی خوب تیم پپ و بازی ضعیف و از هم گسیخته تیم رایکارد برای مجاب کردن هیأت مدیره بارسلونا کافی بود.
آنها دو انتخاب داشتند، مربی برتر اروپا، ژوزه مورینیو با نظم و انضباطی پیروزی آفرین یا انتخابی شاعرانه، پپ گواردیولا با وسواسی عجیب در مالکیت توپ و میدان.
خاویر سالای مارتین، خزانه دار و عضو هیأت مدیره بارسلونا، بین سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰، در جریان این انتخاب بوده است.
او در مورد پپ می‌گوید: «همه می‌دانند چه مشکلاتی داشتیم. رونالدینیو هر شب تا دو صبح بونگو بازی می‌کرد. اما چطور باید جلوی آن را می‌گرفتیم؟ ما به یک گروهبان یا یک ژنرال نیاز داشتیم.»
«بزرگترین ژنرال آن زمان جهان فوتبال که بود؟ ژوزه مورینیو. غیر از این است؟ با توجه به مشکلاتی که داشتیم، راه حل واضح به نظر می‌رسید. اما متأسفانه مورینیو با ذات بارسلونا همخوانی نداشت.»
«دی‌ان‌ای بارسلونا جنبه‌های زیادی دارد. یکی از آنها نحوه بازی ما است که از یوهان ‌کرویف به ارث برده‌ایم. با فوتبال هلندی برنده می‌شدیم و پپ هم بهترین شاگرد ‌کرویف بود. اما مورینیو قهرمان لیگ قهرمانان شده بود و انتخاب بسیار سخت بود.»
اما خوان لاپورتا گفت: «ما نمی‌توانیم مورینیو را انتخاب کنیم… او به سبک ما نمی‌خورد. او یک مربی دفاعی بر پایه استفاده از ضد حملات است و این روشی نیست که ما بازی می‌کنیم و همچنین، یک جنتلمن واقعی نیست و اخلاق و روش او با فرهنگ بارسلونا همخوانی ندارد.»
همانطور که سالای مارتین به یاد می‌آورد، اختلاف نظر بسیاری در هیأت مدیره بود و حتی بسیاری طرفدار مورینیو بودند. اما نظر یک نفر نقش تعیین کننده‌ای داشت.
او می‌گوید: «لاپورتا با یوهان [‌کرویف ] مشورت کرد و گفت فکر می‌کنی پپ آماده است؟ و یوهان گفت بله. و وقتی یوهان می‌گوید بله، یعنی بله.»
در نهایت، اعضای هیأت مدیره به سرمربی کم تجربه تیم ب اعتماد کردند و سکان هدایت تیم اصلی را به او سپردند و از آن روز به بعد، فوتبال برای همیشه تغییر کرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا