دسته‌بندی نشده

فقر را عادلانه تقسیم کنید! سونامی اجاره نشین ها

زمان مطالعه: ۴ دقیقه

پیام فوری، بهادری _این روزها اسب لگام گسیخته اجاره بهای مسکن به دور از چشم مسئولین که شعارهایشان را فراموش کردند یکه تاز میدان شده و در مسیر خود با بی‌رحمی فقر را عادلانه بین زوج‌های جوان و اقشار کم درآمد تقسیم میکند !

با وجود تورم قیمت های مسکن و تجربه رشد چندین درصدی اجاره‌بها توسط مردم، گویی هیچ گروهی در دولت قصد ندارد در عمل کنترل بازار اجاره بهای مسکن را در اختیار بگیرد! در حالی که دولت تمام تمرکز خود را بر ساخت واحدهای طرح نهضت مسکن ملی گذاشته اما متاسفانه بر بازار اجاره‌بها نظارتی نیست و سونامی اجاره بها هر روز بیشتر زوج های جوان و قشر کم درآمد جامعه را در خود فرو می برد و بر خلاف
آن چیزی که انتظار میرفت هیچ نظارتی بر بازار مسکن وجود ندارد.

به درخواست یکی از همکارانم به یکی از منطقه های متوسط شهر رفتم و به چند بنگاه املاک سر زدم. از آنها خواستم اجازه دهند بی هیچ سوال و جوابی فقط چندساعت شاهد حضور مردم و تقاضایی هایشان برای اجاره مسکن باشم .
جالب بود که مدیران بنگاه ها وقتی فهمیدند روزنامه نگار هستم استقبال کردند و گفتند خدا خیرتان دهد ما هم می‌خواهیم یک لقمه نان حلال سر سفره بچه های مان ببریم اما متأسفانه آنقدر صاحبخانه‌ها قیمت هایشان را بدون حساب و کتاب بالا بردند که ما شرمنده می شویم حتی کمیسیون خود را بگیریم!

مرد جوان دفترش را نشان می دهد خانه ۷۰ متری ودیعه ۷۰ میلیون! آدرس حاشیه شهر ،اجاره بها ۷۰۰ هزار تومان! آپارتمان ۸۰ متری ودیعه ۱۵۰ میلیون تومان اجاره بها ۵۰۰ هزار تومان .آپارتمان ۷۰‌متری درب مشترک پله ۲۰‌ عدد ، ۲۰۰ میلیون ودیعه ،۵۰ هزار تومان اجاره.

صاحب بنگاه میگوید این خانه ها را سال قبل خودم اجاره دادم، خانه ایی که ۲۰ میلیون ودیعه با حداقل امکانات را دارد امسال صاحبخانه گفته مستاجر باید ۶۰ میلیون دیگر اضافه کند یا ماهانه۴ میلیون تومان اجاره بدهد !می‌گویم نمی شود، میگوید اختیار خانه ام را دارم، لازم نیست اجاره بدهی! میدم به بنگاه دیگری !
مستاجر می آید التماس می کند که ندارم ،فرزند معلول دارم اما فایده نداره ،هیچ ممیزی و قانونی به روی خانه ها نیست و هیچ گروهی متاسفانه نظارت بر قیمت ها ندارد.
ترجیح میدهیم اصلاً چنین خانه هایی را قبول نکنیم، بگویم خانه ندارم و کاسبی نداشته باشم بهتر است تا اینکه یک خانه ۷۰ متری با حداقل امکانات را با آه و ناله و مبلغ ۷۰ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان اجاره، قولنامه کنم.

آنچه در بیش از دو ساعت حضورم در یک بنگاه تجربه کردم را میتوانم چنین توصیف کنم؛ اشک هایی که در چشم ها قُل می زد و زندانی می شد و بغض هایی که در گلو برای همیشه جا خوش می کرد.
التماس هایی که برای پیدا کردن یک خانه متناسب با پول شان می‌شنیدم و جواب منفی بنگاه دار که چون سیلی بر صورتشان نواخته می‌شد!

اما دردناک تر از همه دیدن زن جوانی بود که با دخترک خردسالش آمد و گفت همسرش قبل از عید از داربست سقوط کرده و دیگر نمی تواند کار کند.
اما صاحبخانه یکباره ۵۰ میلیون تومان به رهن خانه اضافه کرده !
زن اشک می ریخت و حرف می زد گویی داشت برای مرد بنگاه دار درد و دل میکرد.
در لابه لای گریه هایش گفت:آخر مگر میشود ! ما سال پیش ۲۵ میلیون پول رهن داده بودیم با ماهیانه یک میلیون و پانصد تومان.
به خاطر درمان همسرم حتی حلقه ازدواجمان را هم فروختیم ،وام هم نمی توانم بگیرم . صاحبخانه گفته اول خرداد اگر پول رو آماده نکردیم تخلیه کنیم تو رو خدا آقای …. شما یک کاری بکن.
بنگاه دار نگاهش را به روی زمین انداخته بود و از روی تاسف سرش را آرام تکان میداد.
یکدفعه دخترک، خرگوش قرمز رنگش را به سمت مادرش برد و گفت: مامان بیا اینو بفروشیم! پولش رو بده صاحبخونه تا بیرونمون نکنه!
زن یا متوجه نشد یا وانمود کرد حرفهای دخترش را نشنیده چرا که دوباره در ادامه حرف‌هایش به مرد جوان بنگاه دار گفت؛ خدا وکیلی دوباره یک نگاه به دفترتون بندازید شاید خونه ایی با پول ما داشته باشی ؟
مرد جوان در حالی که خودش را روی صندلی نیم خیز می کرد آرام گفت خواهر به خدا نداریم اگر بود من که نمیخواستم نگه دارم .

زن چادرش را روی سرش جا به جا کرد با گوشی چشم نگاهی به من انداخت نگاهمان به هم گره خورد، آنچه در یک ثانیه دیدم یک دنیا قصه غصه هایش با بغض فرو خورده بود.

دست دخترک را به نشان رفتن کشید عروسک دخترک بر زمین افتاد ،پیرمرد کار پرداز با مهربانی خرگوش قرمز را از زمین برداشت گرد و خاکش را پاک کرد و خرگوش را در آغوش دخترک جا داد.

لحظه‌ای نگذشته بود که مردی میانسال با ‌سر و وضع بهم ریخته وارد بنگاه شد. بعد از چاق سلامتی عجولانه و طلبکارانه رو به مرد بنگاه دار کرد و گفت آقای …. به مستاجر ما زنگ زدی خونه رو خالی کنه؟ من هرچی تماس می‌گیرم موبایلش خاموشه ..بهشون بگو یا پول رو جور کنه یا کمتر از این نمیدم.
من الان خودم تو خیابون ….. خانه اجاره کردم به جان خودم صاحبخانه یک دفعه ۱۲۰ میلیون روی رهن گذاشته. خوب من چیکار کنم ؟ باید از یه جایی جور کنم؟ ندارم جواب من نیست ! جایی که به پولش میخوره رو پیدا کنه!

مرد رو به من کرد ،وقتی نگاه خیره مرا دید با لحن حق به جانبی از من پرسید دروغ میگم خانم؟
جوابی ندادم، نگاهم به چای سرد شده روی میز کنار دستم افتاد که دو ساعتی پیش، پیرمرد کار پرداز آورده بود. احساس کردم سرد و تلخ است مثل زندگی اجاره‌نشین های امروز ما.

با رئیس اتحادیه املاک و رئیس اتاق اصناف استان اصفهان تماس می‌گیرم خط مشغول است پیام میدهم وخودم را معرفی میکنم.
پیام میدهند در جلسه هستم !سوالی دارید بپرسید!
از ایشان دلیل نابسامانی مسکن را می پرسم .
پیام می دهند دولت باید تصمیم بگیرد، فکر کنم تا پایان ماه اعلام کنند!
خلاصه و مختصر جواب دادند مانند بسیاری از مسئولین و وعده‌هایی که شاید هرگز جامه عمل به خود نگرفته و مستاجرانی که دلشان خون است و دستشان از مطالبه گری کوتاه.دلم میخواهد یکی بیاید و فقر را عادلانه در بین مردم تقسیم کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا