ورزشی

در ردّ و تمنای لیگی از بهترین باشگاه‌های جهان

زمان مطالعه: ۹ دقیقه

فوتبال به انقلاب نیاز دارد؟طرفداری | سوپرلیگ با ایده‌ای که پیشتر به ذهن بسیاری رسیده بود شروع شد، به سرعت به صدر اخبار رسید، به کما رفت و حالا اولین نشانه‌های حیات دوباره را از خود نشان می‌دهد. در خصوص اهمیت انقلابی این لیگ تازه نیاز به صحبت بیشتری نیست. با این حال قصد داریم نظراتی مختلف را در این خصوص دسته‌بندی کنیم. این که چطور برخی باشگاه‌ها با آن از اساس مخالفت می‌کنند و این که مگر از پول بدشان می‌آید. این مطلب سعی می‌کند بی‌طرفی خود را حفظ کرده و تنها بیان‌کننده‌ی نظرات مختلف باشد.
دولت بریتانیا در آستانه تصویب قانونی است که به موجب آن تیم‌های انگلیسی اجازه ملحق شدن به هیچ لیگ جدید و مستقلی را نخواهند داشت. سخنگوی وزارت فرهنگ، رسانه و ورزش دولت در آخرین صحبت‌های خود در این خصوص، مخالفت یکپارچه هواداران انگلیسی علیه ایده برگزاری سوپرلیگ را دلیل مطرح شدن این قانون معرفی کرده بود. قانونی که انتظار می‌رود در ماه‌های آینده در مجلس عوام نهایی شود.
توجه به دو نکته این بین مهم است. در ابتدا اینکه بریتانیا به موجب رفراندوم برگزیت، جزئی از اتحادیه اروپا نیست و رای دیروز دادگاه عالی اتحادیه اروپا در این کشور اعتباری ندارد. در واقع حتی باشگاه‌های انگلیسی در ادامه هم نمی‌توانند اعتراض احتمالی خود را به این قانون، به نزد چیزی شبیه به دادگاه عالی اتحادیه اروپا ببرند و در هرگونه دادگاه استیناف داخلی هم بعید به نظر می‌رسد به چنین درخواستی، ترتیب اثر داده شود.

دوم اینکه به خاطر فروش باشگاه‌های مهم انگلیسی به سرمایه‌داران خارجی اگرچه مالکیت به غیر منتقل شده، در مواقع حساس، دستِ دولت از اعمال نظر به هیچ وجه کوتاه نیست. همین مسئله پیشتر در زمان گرفتن مالکیت چلسی از رومن آبراموویچ دیده شد.
همینطور تیم‌های لیگ برتری یک مرتبه تهدید شده‌اند که در صورت عضویت در سوپرلیگ با کسر امتیاز سی امتیازه و میلیون‌ها پوند جریمه روبرو خواهند شد. اینکه دولت، پلیس و شهرداری‌ها حتی در چنین شرایطی حاضر به همکاری جهت برگزاری مسابقات در انگلستان شوند نیز مسئله دیگری است.
گاردین – با وجود تلاش مدیرعامل سوپرلیگ برای تشریح برنامه‌های جدید، هنوز سوالات بسیار زیادی در خصوص چگونگی برگزاری مسابقات وجود دارد. بله، طرح جدید به این شکل پی‌ریزی شده که یکی از مشکلات اصلی مسابقات یعنی تورنمنت بسته را حل کند. در این سیستم بازتر، تیم‌های گروه ستاره برای سه سال جایگاهی گارانتی‌شده دارند. این یعنی درآمدی که قرار بود بین گروهی محدود تقسیم شود، حالا باید با گروهی بزرگتر تقسیم شود. شاید حتی درآمد کمتر از چیزی باشد که انتظار می‌رود. سخت بتوان کسب‌وکاری را پیدا کرد – در ورزش که به هیچ عنوان ممکن نیست – که تصمیم بگیرد محتوای خود را رایگان در اختیار دیگران قرار دهد و اینطور بتواند درآمد میلیاردی را تضمین کند.
اگر این ایده غیرممکن به نظر می‌رسد به خاطر این است که ایده‌ی سوپرلیگ هرگز چندان عمیق نشده است. صحبت زیادی در مورد بازی بهترین‌ها در برابر بهترین‌ها و اهمیت هر مسابقه در هر هفته مطرح شده اما در واقعیت، باشگاه‌های دخیل یا اغواشده تنها به شانس کسب پول بیشتر فکر می‌کنند. قلب سوپرلیگ همین است و به همین دلیل هنوز چیزهای گنگ زیادی حول محور آن وجود دارد.
وقتی از ریشارت سوال شد که آیا هنوز ۵ میلیارد دلاری که جی.پی مورگان پیشنهاد داده بود روی میز هست، او جواب نداد. چیزی که ما می‌دانیم این است که گروه A22 هنوز در تلاش برای پیدا کردن اسپانسر است.
شاید سوپرلیگ تورنمنتی نباشد که ۷۰ سال فوتبال منظم اروپا را از بین ببرد ولی شاید در را روی تورنمنتی که قادر به این کار باشد باز کند.
یکی از داستان‌های جذاب سال جاری لیگ قهرمانان اروپا مربوط به باشگاه یونیون برلین بود. باشگاهی که از پایین‌ترین سطوح به بوندسلیگا برگشت و توانست سهمیه لیگ قهرمانان را اخذ کند. مسابقات خانگی این باشگاه آلمانی از پرشورترین مسابقات فصل لیگ قهرمانان بود. آنها از بخت بد یا خوب، در گروهی قرار گرفتند که هوادارانشان قادر شدند دیدارهای تیم خود برابر ناپولی و رئال مادرید را تماشا کنند – دیدارهایی که اتفاقا هر دو بسیار نزدیک بود. بعید به نظر می‌رسد که این باشگاه سرخ‌پوش آلمانی به این زودی به لیگ قهرمانان بازگردد. در طرح پیشنهادی سوپرلیگ، برلینی‌ها در صورت کسب موفقیت در بوندسلیگا به لیگ آبی سوپرلیگ می‌رسند که می‌توان آن را به لیگ کنفرانس کنونی تشبیه کرد. همین مسئله در خصوص قهرمانی هر تیمی شبیه به لسترسیتی در هرکدام از لیگ‌های معتبر نیز صدق می‌کند.
باشگاهی به اسم متلاک تاون از دربی‌شایر انگلستان واکنشی به مسئله داشت که در توییتر موردتوجه قرار گرفت. آنها با به اشتراک گذاشتن تصویر زیر، نوشتند: می‌توانید میلیونرهایتان را داشته باشید، بهترین بازیکنان را، می‌توانید بلیت‌های چهار رقمه داشته باشید، غذای خارجی و نوشیدنی گران بدهید. با این حال هیچوقت نمی‌توانید قلب و ذهن هواداری را بخرید که فوتبال تمام زندگی‌اش است.

چند ماه پیش، مطلبی از جاناتان ویلسون روی خروجی قرار دادیم که در آن این نویسنده‌ی بزرگ ورزشی، به مسائل مختلفی پرداخته بود. او در بخشی در خصوص ایده‌ گرفتن فوتبال از میجرلیگ‌های آمریکایی در قالب ایده‌ی سوپرلیگ صحبت کرده بود.
(کلیشه می‌گوید آمریکایی‌ها به شکلی بی‌رحمانه‌تر از اروپایی‌ها، کاپیتالیسم را اجرا می‌کنند؛ اما در ورزش، به نظر برابری‌خواه‌تر از باشگاه‌های اروپایی می‌آیند)
موضع آن‌قدرها هم ساده نیست. بله، درآمد حق پخش در آمریکا به شکل برابرتری تقسیم می‌شود و سیستم درفت را دارید که تلاش دارد سیستم را عادلانه نگه دارد. بااین‌حال سیستمی غرق بدبینی و پول‌محور برای انجام کارها دارند؛ چون خبری از باشگاه‌های واقعی نیست – آنها فرنچایزهایی هستند که شبیه به کارتل‌ها عمل می‌کنند. کارتل پول در می‌آورد و در آن تقریباً امکان ندارد پول از دست بدهید، چون همه در یک سطح نگه داشته می‌شوند. حسی واقعی از تعلق به باشگاه در اجتماع مربوط به هر باشگاه وجود ندارد؛ چیزی که زیباییِ فوتبال در اروپا است. من طرفدار ساندرلند هستم. این باشگاه از جمعی از معلمان در دهه ۱۸۷۰ تأسیس شد. یک معلم به اسم «جیمز آلن» تیمی را سر هم کرد که گسترش یافت و ساندرلند امروزی شد. وقتی کارخانه‌های مهم این شهر را ترک کردند (مثلاً نیسان که کارخانه‌ی بزرگ خود در این شهر را تعطیل کرد)، ساندرلند هم به وضع امروز افتاد. این تیم، نماد چیزی است که شهر ساندرلند زمانی بود. سخت بتوان چنین چیزی را در یک فرنچایز تجسم کرد.

می‌توان سیستم فرنچایز را به اروپا تحمیل کرد؟ بیاید بگوییم ۳۲ فرنچایز در اروپا داریم – این همان تعدادی است که در NFL در آمریکا دارید. در این صورت دو فرنچایز را در منچستر و یکی را در لیورپول نمی‌گذارید. سه فرنچایز نصیب لندن و دو تا راهی میلان نمی‌شوند. بااین‌حال، رقابت بین لیورپول و تیم‌های منچستری یا دو تیم میلانی چیزی است که فوتبال اروپا به آن شناخته می‌شود و منبع درآمد است.

جیانی اینفانتینو، رئیس فیفا، ایده‌ی سوپرلیگ آفریقا را مطرح کرده ست. در آفریقا می‌شود چنین کاری انجام داد؛ چون آنها نیازمند سرمایه‌گذاری هستند و سیستم باشگاه‌داری آنها شامل پول کمتر و ساختار ضعیف‌تری است، هرچند که جام باشگاه‌های آفریقا از دهه ۱۹۶۰ در جریان است. ایده‌ی اینفانتینو این است که سیستمی بسته با ۲۰ باشگاه داشته باشید که درآمد را تقسیم کنند. بااین‌حال یک مشکل بزرگ وجود دارد: آن بیست فرنچایز را کجا قرار می‌دهید؟ به‌جای باشگاه‌های فعلی؟ چطور در قاهره یکی از بین الاهلی و زمالک را می‌توانید انتخاب کنید؟ یا در کازابلانکا، بین راجا و ویداد؟ این دربی‌ها، جز بزرگ‌ترین امتیازات فوتبال آفریقا هستند و از دست دادن آنها، از دست دادن چیزی است که مردم دوست دارند.
همین مشکل در آمریکای جنوبی هم هست. اگر فرنچایز در این قاره وجود داشته باشد، چطور می‌توانید همزمان ریورپلاته و بوکاجونیورز را داشته باشید یا تنها یکی از آنها را؟ این مشکلی است که فوتبال آمریکا دارد. اجازه داده نمی‌شود که رقابت‌های واقعی که چیزی فراتر از فوتبال و زمین چمن هستند، رشد کنند. می‌توانید رقابت بین نیویورک و بوستون به وجود بیاورید؛ اما هرگز چیزی غریزی و عمیق مانند رقابت لیورپول و منچستریونایتد نخواهید داشت. این باعث می‌شود که نتوانید به لحاظ فروش [بلیت، حق پخش، تبلیغات و…] رشد کنید.
با وجود پیروزی در دادگاه، ما هنوز در ابتدای یک جنگ هستیم. پیچش‌های داستانی متعددی در پیش خواهد بود. دو طرف، لشگر وکلای خود را طی ماه‌های آینده فعال نگه خواهند داشت. سوپرلیگ تلاش می‌کند باشگاه‌های بیشتری را وارد کند. حتی این مسئله مطرح شده که باشگاه‌هایی وجود دارند که طی ۲۴ ساعت گذشته حضور در سوپرلیگ را علناً رد کرده اما پشت پرده مشغول مذاکره هستند. سوپرلیگ قدمی بزرگی را برای پایان انحصار برداشت و حالا باید دید قدم بعدی چیست. آنها سوالات زیادی برای پاسخ دارند. سوالاتی که احتمالا، جوابی راضی‌کننده برای باشگاه‌های بزرگ خواهد داشت. همینطور وقتی ناپولی‌، یوونتوس و میلان‌ها حضور در این لیگ را بپذیرند، سخت بتوان باور کرد که اینترها به آن «نه» بگویند.
از سمت دیگر یوفا و فیفا هم بی‌دفاع نیستند. آنها توان جذب حمایت‌های بسیاری را دارند و در تلاش هستند تا اهرم‌های قابل فعالسازی را علیه این تیم‌ها فعال کنند. از جمله اینکه این دو نهاد تلاش می‌کنند قضات داخلی بخصوص اسپانیا را مجاب کنند تا حکمی بازدارنده اتخاذ کنند. جنگی که ممکن است سال‌ها طول بکشد. همینطور به نظر نمی‌رسد درِ گفتگو بین طرفین بسته باشد.
چیزی که مشخص است، با اجازه‌ی کنونی در جیب، سوپرلیگ می‌تواند هر زمان که شرایط مساعد باشد لیگ خود را شروع کند. آنها عجله‌ای برای کار ندارند و ترجیح می‌دهند یک ورود پرشکوه داشته باشند. در همین حین، یوفا سخت تحت فشار است تا اتوریته خود را ثابت کند و جدی باقی بماند.
اتلتیک – وقتی ایده سوپرلیگ سال ۲۰۲۱ طی ۴۸ ساعت از هم پاشیده شد، سخنگوی صندوق مالی جی. پی. مورگان – که قرار بود ۴ میلیارد بودجه برای شروع تورنمنت مهیا کند – در پاسخ به خبرنگاران، به سردی گفت ما قرار بود وام بدهیم و تصمیم‌گیرنده ما نیستیم که چه شیوه‌ای برای برگزاری فوتبال در اروپا و بریتانیا مناسب است. آیا آنها دوباره وام خواهند داد یا صحبت از سرمایه‌گذاری کلان دیگری است؟
همانطور که احتمالا می‌دانید، سعودی‌ها نقشی شورشی در یک ورزش دیگر، یعنی گلف داشته‌اند. آنها بهترین ورزشکاران این رشته را در تورنمنتی بزرگ و جهانی و البته کاملا جدید به اسم LIV Golf دور هم گرد آوردند. چنین چیزی در فوتبال محتمل است؟ بیایید به این سناریو فکر کنیم که نمایندگان سعودی به سوئیس رفتند و با یوفا در مورد حضور باشگاه‌های خود در تورنمنت جدید لیگ قهرمانان صحبت کردند و نه شنیدند. گزینه جایگزین در چنین حالتی، برای نخستین بار وجود دارد. چیزی که حتی شاید زمزمه‌ی آن سبب شود یوفا به خواهش از آنها بخواهد پول و تیم‌هایشان را به لیگ قهرمانان بیاورند.
در نظری بدبینانه، دومینوی سقوط فوتبال راه افتاده است. جذابیت فوتبال برای نسل‌های جدید کمتر از بازی‌های ویدئویی است، زمان آن طولانی و پیچدگی‌ آن فراوان است. همکارم، کیهان خوش‌سیما مدتی پیش مطلبی را به اشتراک گذاشت که به همین موضوع می‌پردازد:
مفهوم ورزش حرفه‌ای این روزها جنبه رقابتی خود را ازدست‌داده و بیشتر نقش سرگرمی دارد. همین موضوع باعث شده تا رشته‌هایی نظیر کشتی حرفه‌ای و یا حتی MMA، در حال دلربایی و جذب مخاطبان بیشتر باشند. به این رقبای بالقوه، باید بازی‌های ویدئویی و استریمرهایی که مشغول به اشتراک گذاشتن محتوای خود در این زمینه هم هستند، افزود. در واقع دنیای گیم باتوجه‌به دسترسی همیشگی، چه در زمینه انجام و یا حتی پخش زنده، با رویدادهای ورزشی فرسنگ‌ها فاصله گرفته است و در این زمینه نمی‌توان با آن رقابت کرد.
اما چطور فوتبال به دست فوتبالی‌ها نابود شد؟ پاسخ این سؤال سخت نیست. برگزاری تعداد مسابقات بسیار زیاد چه در سطح ملی و چه در سطح باشگاهی، جذابیت فوتبال را کاهش داده و آن را از یک موضوع رقابتی، به یک جریان روزمره تبدیل کرده است. با اجرای قالب جدید لیگ قهرمانان اروپا و جام باشگاه‌های جهان، تعداد بازی‌های برگزار شده در یک فصل حتی بیشتر از قبل هم خواهد شد. شوری آشی که فیفا با همدستی یوفا و سایر کنفدراسیون‌های تابعه‌ش پخته، به مذاق هیچ هواداری خوش نیامده و در جذب نسل جدید هم ناکام بوده است.

می‌توان تصور کرد که سوپرلیگ و شانس دیدن هفتگی بازی بهترین‌ها برابر بهترین‌ها نقشی موثر در مانور جذابیت فوتبال خواهد داشت. البته این تنها یک سناریو است و ممکن است خروجی نهایی چیزی متفاوت باشد.
از درن بیلی بنیانگذار گروه مشاوره ورزشی Sport360 سوال شد آیا ممکن است رئال مادرید و بارسلونا از تیم‌های کنارکشیده از سوپرلیگ شکایت کنند؟ بیلی پاسخ داد بعید است چون قرار نیست رابطه خوب این باشگاه‌ها به هم بخورد. جان زیلنسکی، پرفسور مدرسه اقتصاد لندن هم موافق است. کاترین فورشاو از یکی از گروه‌های وکالت خوش‌نام بریتانیایی توضیح داد که حکم دادگاه به معنی تائید سوپرلیگ نیست و تنها یوفا و فیفا را از اقدامی سلبی و یکطرفه (بدون حکم دادگاه) باز می‌دارد. او توضیح داد که برای شروع سیستم قضایی اسپانیا نیز باید نظر خود را در این خصوص ابراز کند.
همه چیز در مورد داشتن یا حفظ کنترل است. تمام جنگ‌ها از این جنس هستند.
در بخشی از سریال زیبای آفیس (US) مایکل اسکات قهرمان داستان که مدیر یکی از شاخه‌های یک برند فروش کاغذ (داندر میفلین) است، با دفتر مرکزی به مشکلات جدی برخورد می‌کند. چیزی که سبب می‌شد او به همراه دو یار وفادار خود، «کمپانی کاغذ مایکل اسکات» را راه‌اندازی کرده و سعی کند مشتریان سابق را به سمت کمپانی جدید خود بیاورد. او حتی قیمت را به پایین‌ترین مبلغ ممکن می‌آورد تا ضررده شود – تنها به این امید که به کمپانی سابق آسیب بزند و آنها بفهمند چه چیزی را از دست داده‌اند. این استراتژی، در این سیتکام شبیه به «فضیلت غیرمنتظرهٔ جهل» عمل می‌کند و سبب می‌شود داندر میفلین در جهت حل مشکل برآید و توافقی با اسکات انجام دهد که نظر او را جلب می‌کند.

به نظر می‌رسد پرز، لاپورتا و آنیلی آگاهانه چنین چیزی نیز در ته ذهن خود دارند. که حتی اگر ایده‌ی سوپرلیگ آنها نتیجه ندهد، در لحظه‌ای مناسب می‌توانند برابر یوفا بنشینند و توافقی را حاصل کنند که مدنظرشان است. مشکل همیشگی این باشگاه‌ها این بوده که درصد قابل توجهی از سرمایه یوفا از برگزاری مسابقات آنها می‌‌آید و می‌خواهند سهم بیشتری از درآمد و تصمیم‌گیری‌ها داشته باشند. ایده‌های احمقانه و سیستم مدیریت مافیاوار یوفا و فیفا به شکلی هست که این ایده‌ها را منطقی کند.
به واقع باید به این فکر کرد که آیا فلورنتینو پرز هرگز حاضر به شرکت در تورنمنتی می‌شود که تعداد قهرمانی‌های باشگاه مطبوعش در آن «صفر» باشد؟ اگر بعد از پنج دوره، رئال مادرید قهرمان هیچ دوره‌ای نشود چه؟
در دوره اول لیگ قهرمانان، قرار بود چلسی – قهرمان وقت انگلستان – حاضر شود که تحت فشار سازمان لیگ این کشور، که مسابقات خارجی را موجب حواس‌پرتی از لیگ داخلی می‌دانست، مجبور به کناره‌گیری شد و از دوره دوم، یونایتد نماینده انگلستان در مسابقات بود. نمی‌توان چنین سنارویویی را در خصوص سوپرلیگ هم آشناپنداری تصور کرد. آن زمان گزینه جانیشینی برای لیگ قهرمانان وجود نداشت (نمی‌توان فیرزکاپ را چیزی چندان جدی تلقی کرد)، حمل‌ونقل هوایی به مراتب در سراسر اروپا دشوارتر بود – چیزی که در ادامه گریبانگیر کاروان یونایتد شد و مرگ را در مونیخ به ارمغان آوررد – و شاید مهمتر از همه اینکه دولت مخالفتی با موضوع نداشت. حالا دلایل به مراتب بیشتری برای مخالفت انگلیسی‌ها به نسبت یک کله‌شقی محافظه‌کارانه وجود دارد.
سخت بتوان سوپرلیگی بدون تیم‌های انگلیسی و آلمانی متصور شد. سخت بتوان سوپرلیگی بدون تیم‌هایی نظیر لیورپول، بایرن مونیخ، دو تیم منچستری، چلسی، دورتموند و پاریس تصور کرد. سخت بتوان تصور کرد که این باشگاه‌های مغرور حاضر شوند بعد از مدتی سرشکسته مسیر سوپرلیگ را در پیش بگیرند.
مسئله هویتی است. سوپرلیگ بودن، بدون این تیم‌ها لنگ می‌زند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا