ورزشی

نمایش‌های رسانه‌ای مدیرعامل استقلال؛ هیاهو برای هیچ یا آینده؟/ ساخت استادیوم اختصاصی، راهی برای بازگشت ابدی!

زمان مطالعه: ۳ دقیقه

معمای ساخت ورزشگاه اختصاصی برای استقلال از تازه ترین سوژه‌های حال حاضر ورزش ماست.فوتبال ما به امکانات و زیرساخت نیاز دارد و داشتن ورزشگاه اختصاصی به آرزوی بزرگ استقلال و پرسپولیس در تمام دهه‌های اخیر تبدیل شده است. آرزویی که حتی بعد از واگذاری دو ورزشگاه از طرف وزارت ورزش به این دو باشگاه باز در دل هواداران باقیست. درست مثل جذب بازیکن بزرگ که هرازگاهی بااستفاده از همین خواسته، سرفوتبال کلاه می‌رود!
دولت نمی‌تواند اما استقلال می‌تواند!
ما در تمام این سال‌ها برای برای سطح ملی خود هم نتوانسته‌ایم ورزشگاهی جدید و مدرن بسازیم و همین اواخر دولت با تمام قوا وارد این قضیه شد تا دستور ریاست جمهوری را اجرا و ورزشگاهی در خور نام کشور در پایتخت بسازد. وقتی پای دولت‌ها وسط می‌آید، یعنی همه امکانات بسیج است اما در پروژه‌ای که وزارت ورزش با طرف چینی امضا کرد هم قرار شد پول ساخت این ورزشگاه با نفت تهاتر شود! دولت چین از اصلی‌ترین خریداران نفت دولت ایران است و به جای پول قرار است برایمان در بخش ورزش ورزشگاهی بسازد. پس وقتی یک دولت با آن عظمت و امکانات برای پرداخت پول ساخت یک ورزشگاه مجبور به استفاده از این روش می‌شود، چطور یک باشگاه زیر مجموعه یک وزارتخانه قادر است از پس پرداخت هزینه‌ها برآید؟ آن هم باشگاهی که نه زمین دارد، نه امکانات، نه آدم و نه هیچ چیز دیگر! باشگاهی که حتی صندلی مدیریتش هم قطعی و دائمی نیست و پول قراردادهایش راهم ندارد!
پس باید به فوتبالی‌ها حق داد که به پروژه جدید باشگاه استقلال به دیده تردید نگاه کنند!
نشانه‌های همیشگی درفوتبال
در فوتبال ما نشانه‌هایی هست که همیشه در طول دهه‌ها منجر به یک اتفاق واحد شده، پس فوتبالی‌ها حق دارند وقتی این نشانه‌ها را ببینند منتظر وقوع آن اتفاق باشند! مثلا در فوتبال ما که عموماً دولتی است، مدیریت باشگاه‌ها مدیریت هزینه است. یعنی یک نهاد بالادستی مدیری را انتخاب و به او پول می‌دهد تا خرج کند، پس هر زمان که بخواهد او را تغییر دهد شیر فلکه تزریق پول را می‌بندد تا آن مدیر از پس مخارج باشگاهش بر نیامده و مجبور به رفتن شود! در فوتبال ما هر وقت مدیران بالادستی تغییر کنند، مدیران پایین‌تر هم تغییر می‌کنند و این سنت هرگز تغییر نمی‌کند! البته تا زمانی که اساس فوتبال دولتی بماند، پس با آمدن وزیر جدید ورزش همه منتظر تغییر در مدیریت دو باشگاه بزرگ تهران بودند!
مسافر امروز مسیر همیشگی!
فقط به اتفاقاتی که در یک ماه اخیر در باشگاه استقلال افتاده نگاه کنید. مدیری که از شروع با جواد نکونام و خریدهایش مشکل داشت، در ماجرای سقف هزینه با رقبا به مشکل خورد، سپس داستان اختلافات هیئت مدیره و اتهام جعل اسناد، درگیری با دبیرکل فدراسیون، بعد ملاقات با سفیر عربستان و حالا هم پروژه ساخت ورزشگاه!
لااقل در دو مورد آخر مخالفت مدیران بالادستی رسانه‌ای شدتا همه اهالی فوتبال نشانه‌های رفتن خطیر را ببینند. او مسافر راهی آشناشده و دارد همان کارهایی را می‌کند که نفرات قبلی کردند ودوباره به فوتبال برگشتند! کارهایی برای آینده نه زمان حال و نه استقلال!

تفاهم بدون حامی و تعهد!
علی خطیر در مراسم امضای تفاهم نامه سرمایه گذاری و ساخت مجموعه ورزشی اختصاصی باشگاه استقلال با شرکت مالزیایی گفت : «سندی که امروز امضا می‌کنیم، یک تفاهم نامه تعهدآور نیست و فقط ما را متعهد می‌کند که نسبت به فراهم آوردن مقدمات اولیه مانند پیدا کردن زمین مناسب برای ساخت استادیوم اقدام کنیم.»
خوب تفاهم‌نامه‌ای که هیچ ضمانت اجرایی نداشته و هیچ تعهدی برای طرفین به وجود نمی‌آورد چه فایده‌ای دارد؟ آیا چیزی بیشتر از یک نمایش رسانه‌ای است؟ نمایشی برای اینکه اگر بگذارید ما بمانیم قرار است چه کارها که بکنیم! وگرنه در حالت عادی هم شما برای هرساخت و سازی اول باید سراغ زمین بروید، اینکه تفاهم نمی‌خواهد!
اما نگاه کنید به انتقاد دوباره عضو هیئت مدیره همین باشگاه یعنی علیرضا خانی که او هم مثل خطیر منسوب یکجا بود! «تیم‌ها به دنبال جذب بازیکن جدید هستند بعد ما خودمان را سر زبان‌ها انداختیم و توی چشم این و آن که ما فلانیم و بهمانیم اما از بد روزگار هیچی نیستیم!»
جناب خانی حرفهای دیگری هم دارد که خلاصه اش می‌شود «واقع بینی» و معنایش راهمه می‌دانیم! واینکه خطیرحتی در خود هیات مدیره هم حامی‌برای این طرح ندارد! پس چطور قراراست کاری کند؟ کاری که دولت و سایر ارکان حکومتی نمی‌توانند؟
نمایش رسانه ای، فرمول حضور ابدی!
و اما همان نشانه‌های همیشگی؛ همیشه مدیران این دو باشگاه قبل از رفتن دست به یک مانور تبلیغاتی زده‌اند، مانوری که فقط برای هوادارانشان است و بس! اینکه بعدها بگویند اگر می‌ماندیم چنین و چنان می‌کردیم و این فرمول برای بازگشت به فوتبال همیشه جواب داده و راهی برای حضور ابدی در رسانه‌هاست!
حالا این وسط اصلاً مهم نیست که داستان حضور مهیار عسگریان در عکس‌های منتشره از طرف باشگاه به معنی چراغ سبز وزارت ورزش بوده یا اینکه تحلیل‌هایی که رسانه‌ها از بی‌خبری وزارت ورزش از این اقدام خطیر و عصبانیت مجدد از دست او، ارایه می‌کنند درست است یا نه؟!
و نکته آخر گل طلایی «انتخاب نام ورزشگاه» است! هنوز نه به بار است و نه به دار اما به شدت سوژه وایرالی در فضای مجازی است و سر همین اسم چه کارها که تا همیشه نمی‌شود کرد!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا